سؤال ابتدایی در فهم خط خدمت و خیانت در تاریخ و پاسخ به آن خط کش دقیقی به ما میدهد تا بفهمیم بر چه اساس میتوان قراردادی را ننگین و بر چه اساس میتوان آنرا افتخارآمیز دانست. در تاریخ نخستین قراردادهای کشور میتوان به عصر صفوی مراجعه کرد؛ شاه اسماعیل نیازمند به ساخت تفنگ برای مبارزه با عثمانی و آرام کردن مرزها بود. قراردادهای «مال» با برادران شرلی امضا شد و آنها شاید نخستین گروهی بودند که در یک امر جنگی از یک کشور بیگانه به ایرانیان مشاوره میدادند و همهکاره جنگ میشدند. کم کم با گسترش دیپلماسی با کشورهای دیگر و پیدایش سیاست خارجه و اهمیت دیپلماسی در عرصه عمومی بهجای جنگ، در دوره قاجاری و در عهد فتحعلی شاه، نخستین مراودههای ایران و غرب بهطور گسترده آغاز شد.
از سویی کارچاقکنهای فرنگ رفته برای پیشرفت ایران و رسیدن به ترقی عالم غرب در پی گسترش روابط بودند و از سمت دیگر فتحعلی شاه برای مقابله با قدرت روس بهشدت خودش را نیازمند به یکی از قوای بیگانه و کشورهای دوست اروپایی میدانست.
فراماسونها و نخستوزیران انگلو فیل و فرانس پرست به اردوگاه ناپلئون در فرانسه رفتند و قرارداد فین کن اشتاین را امضا کردند. ایران دروازه حرکت فرانسه به سمت هند میشد و ما در عوض از مشاوره نظامی افسران ناپلئون برای پیروزی بر روسیه بهرهمند میشدیم؛ قراردادی که درآن به سبب عدمفهم موازنه قوای غربی دم به تله فرانسه و انگلیس دادیم. پس نخستین نکتهای که میتوان در زمینه قراردادهای ننگین به آن اشاره کرد اینکه همه آنها قراردادهای چشم بستهای است که به تحریک خودفروختگان به امضا رسیده است. یکی از ملاکهای خیانت در قراردادها و ننگین بودن آن ملاک وابستگی و استقلال است. هر قراردادی که با هدف دلالی و خدمت به بیگانگان بسته شود و دست فرقههای ماسونی در امضای آن مشهود باشد در دسته قراردادهای ننگین به حساب میآید.
پس از اعتماد ایرانیان به بیگانگان در زمینه نظامی و ضرری که از این اعتماد نصیب ایرانیان شد روسیه با 2حمله و 2جنگ چندساله سرانجام در 2قرارداد گلستان و ترکمانچای، بخشهای شمالی ایران را جدا کرد. پیرو این معاهده بخش بزرگی از شهرهای شمالی ایران تحت اشغال روسیه قرار گرفت و مناطقی چون قره باغ، گنجه، خانات موشکی، شیروان، قوبا، دربند، باکو و... از ایران جدا شد. ریشه تحمیل چنین معاهدهای به وصیتنامه شوم پترکبیر بازمیگردد. او در بخشی از وصیتنامه خود نوشته بود: «سرزمین قفقاز رگ حساس ایران است. همین که نوک نیشتر استیلای روسیه به آن رگ برسد، فورا خون ضعف از دل ایران بیرون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد که هیچ پزشک حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد...».
نوادگان پترکبیر در اجرای وصیتنامه پدربزرگ، جنگهای روس با ایران را به راه انداختند و اینچنین، بخشهای بزرگی از سرزمین ایران تحت اشغال روسیه قرار گرفت. در نتیجه تجاوزگریها و اشغالگریهای روسیه، عهدنامهای ننگین در روستای گلستان نوشته (1192 شمسی) و آهنگ جدایی نواخته شد. کوتاهی شاه قجری در دفاع از کیان ایران و اعتماد به بیگانگان ریشه تحمیل چنین قراردادی بود.
در دوره ناصری یکی از ننگینترین این قراردادها رویترز است. ملکم خان به سبب آشنایی با انگلیسیها پای یک تاجر انگلیسی را به ایران باز میکند که امتیاز بهرهبرداری از جنگلها و مراتع را از ایرانیان میخرد و در قبالش مبالغی را بهعنوان رشوه به درباریان و شاه میپردازد. اصولا حق دلالی و فروختن یوسف به زر ناسره، یکی از مواردی است که قراردادهای ننگین را به ایران تحمیل کرده. منفعت شخصی در مقابل منفعت یک ملت، سبب شده بود تا بخشی از بهرهبرداری از زمین خدادادی کشورت را به بیگانگان بسپاری تا فقط با پول حاصل از این خودفروشی به سفر فرنگ بروی یا خوشخدمتیات را به مراکز ماسونی اثبات کنی. قرارداد رویترز به قدری سنگین و عجیب بود که حتی وزارت امور خارجه انگلیس اعلام میدارد حاضر نیست درصورت اهدای این قرارداد توسط رویترز به آنها، این بهره برداری را انجام دهد چرا که نیروی کاری برای تأمین این همه نعمت مفت ندارد. آنها هیچگاه گمان نمیکردند که ایرانیان حاضر باشند چنین قراردادی را امضا کنند. پس از اعتراضات مردمی به رهبری روحانیون این قرارداد لغو و شاه ایران مجبور به پرداخت غرامت شد. پس از آن قرارداد تنباکو و فروش آن به یک کمپانی خارجی مطرح شد؛ یک کمپانی انگلیسی همه حق برداشت چند ساله توتون و تنباکو را از آن خود کرد.
در فصل برداشت محصول کسی حق نداشت محصول خویش را به افرادی غیر از افراد این کمپانی بفروشد. این حق انحصاری برداشت محصول که شاه آن را برای کسب درآمد به انگلیسیها فروخته بود با مخالفت علمای بزرگ سامرا، تهران و اصفهان مواجه شد. فتواهای شدیداللحن مراجع سبب شد تا کار به حرمسرای شاهنشاه بکشد و حتی او نیز از این فتوا در امان نباشد. مردم ایران که طبق سفرنامه شاردن از هر دو قران، یک قرانش را قلیان میکشیدند، قلیانها را شکستند و به تبعیت از میرزای شیرازی دود را بر خود حرام کردند. ننگین بودن این قرارداد به خاطر انحصار و سلطه یک اجنبی بر مسلمانان بود؛ هر قراردادی که سبب سلطه کفار بر مسلمین شود به ضرر مصلحت امت اسلامی و ننگین است.
این مورد را نیز باید به سیاهه قراردادهای ننگین اضافه کرد. پس از شکستهای متعدد شاهان قجری جدایی هرات از ایران که آنهم ریشه در دلالیهای درباریان، ضعف شاهان در دفاع از کیان ایران و نیازمندی به پول داشت، هم به بیلیاقتیهای آنان افزوده شد تا اینکه در دوره جنگ جهانی اول و بهرغم عدممداخله ایران در جنگ، قرارداد 1919 و تقسیم اراضی ایران بین روس و انگلیس کشور را دچار قحطی و هرج و مرج کرد. آخرین شاه قجری به سبب جوانی نمیتوانست این سرزمین را حفظ کند و همین شد که آنرا به دامان رضاخان، دربان سفارت آلمان تحویل داد. رضاخان به سبب نزدیکی برخی از وزرایش به انگلیسیها تا مدتی انگلوفیل بود و تابع فرمایشات انگلیسیها تا اینکه در زمان جنگ جهانی دوم و به سبب شعارهای آریایی هیتلر و علاقه به شخصیت با جذبه او، به سمت آلمانها گرایش پیدا کرد. هر چند در این دوران امتیاز راه آهن را به آلمانها و نفت جنوب را به انگلیسیها واگذار کرد اما از هیچ کدام سود و نفعی حاصل او نشد و در آخر با خفت از ایران خارج شد.
قراردادهای ننگین نفتی آنقدر به ایران تحمیل شده بود که در دوره پهلوی دوم شوروی نیز از ایران امتیاز نفت شمال میخواست و برای این، به پیشه وری کمک میکرد تا آذربایجان را زیر سلطه بگیرد. در آخر نیز امتیاز گس - گلشاییان در همین راستا از ایران اخذ شد. سرانجام پس از انقلاب اسلامی تمامی این قراردادها لغو شد و بهرغم تلاش برخی عناصر بیگانه پرست و دلال در برخی مسائل نفتی مانند قرارداد کرسنت، به لطف عزت و استقلال کشور، قرارداد ننگینی به امضا نرسیده است تا حرف دکترشریعتی که میگفت پای هیچ قرارداد ننگینی در این کشور را یک روحانی امضا نکرده است، معنا شود.